دبی یک مربی مستقل است .
او با یک سوال بزرگ به من ایمیل زد .
من گفتم که اینجا جواب میدهم ، زیرا می دانم برای بسیاری از شما مفید خواهد بود.
“دبی می خواست بداند زمانی که کسی در مورد خدماتش از او سوال می کند و سپس می گوید که آن ها بودجه ای ندارند یا تقریبا هیچ بودجه ای ندارند، چهباید بکند؟”
به همین دلیل است که این اتفاق میافتد و به طور کامل بر آن غلبه میکند .
هزینهها و سرمایهگذاریها
اگر یک صاحب کسب و کار به شما می گوید که آنها هیچ بودجه بازاریابی ندارند و یا فقط یک بودجه بازاریابی کوچک، یک دلیل وجود دارد.
این به سادگی این است: آنها بر این باورند که خدمات / محصولی که ارائه می دهید، هزینه است، نه سرمایه گذاری .
در مورد آن فکر کنید.
- وقتی صاحب کسبوکار با سرمایهگذاری ارزشمندی مواجه میشود ، آنها سرمایهگذاری میکنند .
- زمانی که صاحب کسبوکار با هزینه مواجه میشود ، هزینهها را محدود میکنند یا از هزینهها اجتناب میکنند .
وقتی این را برای کارآفرینان جوان توضیح میدهم ، آن را اینگونه بیان میکنم :
اگر باب می گوید:
“من در بازاریابی بیشتر سرمایه گذاری می کردم، اگر فقط کسب و کار من بهتر می شد،”
ما می دانیم که باب اشتباه میکند. هیچ چیز در جهان مانند این کار نمی کند.
جهان از طریق علت و معلول کار میکند نه معلول و علت.
مثل اینکه مردی به باشگاه نمیرود و به مربی تناسب اندام میگوید:
“اگر بدن من را تغییر دهید، وزن ، تناسب اندام و سلامتی ام را بهبود دهید، قول میدهم که برای ۱۲ ماه آینده به اینجا بیایم و واقعا سخت کار کنم .”
چه چیزی پشت این تفکر احمقانه هست؟
دانستن و پذیرفتن ۲ چیز متفاوت است
هر صاحب کسب و کاری تفاوت بین سرمایه گذاری و هزینه را در حد منطقی می داند.
اما بسیاری از آنها، آن را در سطح احساسی نپذیرفته اند .
و این یک کار طولانی و خستهکننده است که سعی میکند آنها را امتحان کند و آنها را متقاعد کند .